Rhyme of fear

 After being carefree for seventy days, the effect of news and the mental blackmailing related to the coronavirus has started and the statistic got real. The late March and early April is the peak of Corona story’s affection, demonstration and media blackmailing. We aren’t aware of what is happening with the massive coverage of news related to corona or what’s going on behind the scene but whatever it is, it has to stay muted. Most of my foreign friends and photographers are locked down with a face of disappointment and show their creativity on social media. Their fluid and involved professional minds are exploring and following the news that mainly concerning and criticizing this situation. They are right. People are a bit coward. Although this disease or let’s say the product is cruel and vary contagious; but, demonstrating it as a monster has worked well to control and distract people’s minds.  Based on the media wave, hurting people’s feelings due to strict observance and severe OCD regarded to everything, feeling insecure even about our breaths, distrusting phone calls, extreme cleaning every small and big object in the house even though no one had visited and so on are cases that make you lose your mind.  Unnecessary and excessive usage of sanitizers such as whips, gloves, masks, and alcohol until it has become rare products in the market. I’m also aware of how serious this situation is but besides outdoor projects, I usually worked from home so I never had the feeling of being lockdown.

 

 

So I decided to have communion with the people or at least with my family and my partner. I mentioned metaphors with the arrangement but with a sense of reality but this is just a short-term test of a classic project.

Rhyme of fear is pointing to the thyme of poetry which the existence of it makes the poem rhythmic and musical. Here, the glove is the thyme of our fear of the Coronavirus.

 

 

 

بعد از هفتاد روز بی‌خیالی ما تاثیرات خبری و شانتاژهای روانی کرونا شروع شده و آمارها کم کم واقعی شدن. اواخر فروردین و اوایل اردیبهشت اوج تاثیر، بروز و شانتاژ رسانه‌ای داستان کروناست. اینکه با پوشش حجیم کرونا چه داره میگذره و معلوم نیست پشت پرده چه اتفاقاتی میوفته به صورت بی صدا بماند. اغلب عکاسان و دوستان خارجی من، با چهره ای تسلیم، خونه نشین شدن و خلاقیت های فردیشون رو در شبکه های ارتباطی (اینستاگرام، فیسبوک) به نمایش میذارن. ذهن های سیال و درگیر حرفه ای شون، در حال کنکاش و پیگیر اخبار و در اغلب موارد نگران و منتقد نسبت به اوضاعه. حق هم دارن. مردم یه ذره بیش از اندازه ترسونده شدن. هر چند که این بیماری (شما بخونید محصول) بسیار بی رحم و سریع عمل میکنه اما به نظر میاد نشون دادن هیولا و لولو بودنش برای کنترل اذهان و حواسپرتی بسیار عالی عمل کرده. این وسط (بر اساس موج رسانه ای) زخم شدن حساسیت های مردم در رعایت کردنهای سخت و وسواسهای شدید نسبت به همه چیز و نامطمئن فرض کردن حتی نفسهای شخصی و بی اعتمادی به گپ تلفنی و تمیزکاری های افراطی (با وجود عدم رفت و آمد مهمان و اغیار) همه ی اشیا ریز و درشت منزل و … مواردی است که هوش از سر آدم می پرونه. استفاده بی مورد و بیش از حد لوازم بهداشتی مثل پاک کننده ها و دستکش و ماسک و الکل و … تا جایی در بازار حکم کیمیا پیدا کردند. البته برای منم جدیه این ماجرا اما چون به غیر از پروژه های بیرونی معمولا کار من در خانه است و احساس خونه نشینی نداشتم هیچ وقت، بنابر این گفتم به قدر سهم همدلی با مردم همراهی کنم لااقل با خانواده و همراهان خودم. استعاراتی رو با چیدمان اما حقیقی مورد اشاره قرار دادم. البته این فقط یه تست تولید زمان کوتاه یک پروژه کلاسیه.

قافیه ترس : اشاره به قافیه شعر داره که حضورش باعث ریتمیک شدن و آهنگین شدن شعر میشه. اینجا دستکش، قافیه‌ی ترس ما از کروناست.