دوپامین را میتوان مشهورترین ساکن سرزمین مغز دانست. دوپامین همان مادهای است که با ترشح نشدنش باعث میشود افراد در شب امتحان هر کاری بکنند جز درس خواندن. وقتی دوپامین برای کاری تولید نشود عملا امید و انگیزه ای برای انجام آن وجود ندارد که در اغلب موارد این شرایط به اهمال کاری ختم میشود. مصداق بارزی از عدم تولید لازم دوپامین را میتوان در دانشگاه ها و محیط های آکادمیک جستجو کرد. بسیاری از دانشگاه های ما به کارگاه چاپ مدرک تبدیل شده اند. هر کس بتواند مثل ضبط صوت خوب حفظ کند دانشجوی بهتری است. انگیزه و اشتیاق یادگیری، کسب تجربه و زیست آکادمیک به دلیل ناکارآمدی نظام آموزشی استاندارد تقریبا وجود ندارد یا حداقل در مواردی معدود آن را می بینیم (چیزی نزدیک به یک یا دو مورد در هر سال).
نتیجه این اتفاق تلخ، تولید سالیانه چند صد نفر-ربات فارغ التحصیل رشته ای مثل عکاسی میشود. اغلب این افراد بعد از اتمام دوران دانشگاه مشغول حسابداری،منشی گری،ناخن کاری و در بهترین حالت عکاس مجالس میشوند. این چرخه معیوب اما صرفا به دانشجو ختم نمیشود.عده زیادی نیز در این گیر و دار وارد سیکل تعلیم و تدریس میشوند و با دریافت دوپامین (لایک و تشویق کم ارزش) از سمت همان دانشجویان، توهم استاد بودن گریبانشان را میگیرد و یک چرخه معیوب ساخته میشود که آینه ای تمام نما از جامعه و خود واقعی ماست. مجموعه حاضر برداشت شخصی نگارنده از دو کارگاه تخصصی عکاسی تبلیغات و پرتره به عنوان جزئی از کل و مثالی هرچند شخصی و درونی از اوضاع کنونی سیستم آموزشی ناکارآمد و غیر علمی عکاسی است. اتفاقات و الگوهایی که امروز در محیط های دانشگاهی شاهد آن هستیم بدون شک از بدنه نظام آموزشی به توده ها تزریق میشود و ماحصل آن یک جامعه توسعه نیافته است. زیرا اعتقاد دارم که اگر بسترهای آموزشی بر اساس دانش و تجربه عملگرا و استاندارد می بود، انسانهای ماهرتری در نظام آموزشی (اینجا عکاسی) متولد می شدند. اما رویکرد دورهمی محور و بی برنامگی باعث شده دانشجویان و هنرجویان، اغلب با ذهنی بمباران شده از مطالب بی ربط به عنوان دانشی که هرگز به رفتار تبدیل نخواهد شد وارد جامعه و زندگی بشوند. چرا که ما همچنان درگیر آموزش هستیم و غافلیم که آموزش بدون “پرورش” مهلک ترین سم خواهد بود.
کوتاه عرض کنم در مورد راهکار، که میتوان بدنه نظام آموزشی را بازآفرینی دوباره کرد. با بهره گیری از دانش و اساتید درجه یک دنیا و حوصله در پرورش یک نظام تربیتی درجه یک معلم سازی می توان راههای رشد و بلوغ را مسطح کرد… که این یک اراده ی ملی و حاکمیتی نیاز دارد که فعلا (به دلایل بدیهی و غیر قابل شرح) دور از دسترس به نظر میرسد. مصادیق این راهکار در کشورهای اروپایی و آسیایی قابل مشاهده است.
تمامی نقطه نظرات گفته شده در متن بالا ایمان شخصی من در تاریخ ۲۵ بهمن ۹۸ است و هیچ بعید نیست که در آینده دستخوش تغییراتی شود که حتما در مجموعه های بعدی منعکس خواهد شد.