Chelgerd

چلگرد

یه چیزایی جور در نمیومد، یه جای کار ایراد داشت . وقتی بدون مزد و اجرت با وسیله‌ی شخصی خودت بری ایرانگردی . توی پیک پنجم کرونا . ایران سرزمین پهناوری هست که سال های سختی رو بعد از انقلاب سال 57 میگذرونه اونم در آخرین سال قرن 13 شمسی و شروع یک قرن جدید، هزاران مشکل ریز و درشت که اصلا در این کتاب جای این بحث ها نیست . یکی از کارهای ارزنده که من رو راغب کرد با عکاسی کردن انجامش بدم همین ایرانگردی بود با رویکرد خدمت و خدمت رسانی . قطعا هزاران بار از اخبار و رسانه های مختلف کلماتی مثل محرومیت و محرومیت زدایی، مناطق کم برخوردار، ناعدالتی اجتماعی و هزاران حرف ناگفته که منشأ سیاسی داره رو شنیدین ولی من بازم کاری ندارم و دنبال مقصر نیستم . یه تعداد انسان که براشون ارزش انسانی مهمتر از چهره ظاهری و پر زرق و برق شهرنشینی هست اینجا هستن، اونم در مهد تمدن اسلامی و پایتخت ایران، از ام القرای جهان اسلام بلند میشن و میرن به سمت فضاهایی پر از تنهایی و سکوت، پر از ستاره های روشن و ناکجاآباد هایی در این مرز پرگهر . همین اول باید بگم حتما باید با این انسان ها حشر و نشر داشته باشی تا متوجه این موضوع هجرت بشی، هجرت از خود و هجرت به منطقه ای کم برخوردار با حداقل امکانات در ناشناخته ترین راه ها و در صعب العبور ترین مسیر ها با تلاشی ستودنی و با امید به بیشترین بازده کاری در حداقل زمان ممکن .

عده‌ای از تهران دارن میرن به چلگرد از توابع استان چهارمحال و بختیاری در فلات مرکزی ایران برای اطعام در عیدغدیر که یکی از بزرگترین اعیاد شیعیانه. استان چهارمحال و بختیاری جزء مناطق کم برخوردار ایرانه ولی با وجود کوهستانی بودن و سردسیر بودن محلی مناسب برای ییلاق عشایر این منطقه‌ست. چلگرد اسم قدیم شهرستان کوهرنگه . کوهرنگ سرشار از چشمه های طبیعی‌ست و شغل اغلب مردم کشاورزی و دامداری است . عشایر این استان در شش ماه گرم سال در این منطقه اسکان دارند و شش ماه دوم و سرد سال را به استان خوزستان و شهرستان ایزه پناه میبرند. در یک کلام خاصیت عشایر و خلق و خوی اینان در کوچ است. گروه های جهادی که برگرفته از اقشار مختلف جامعه هستند با حضور در این هجرت و حرکت جهادی در اولین گام امید را در دل مردمان این مناطق زنده نگه میدارند و در گام دوم با حرکت عمران و آبادانی با دستان کوچک خودشان ساخت و سازی میکنند و مسجد و حسینیه ای در ناکجاآبادی ساخته و پرداخته میکنند ، مدرسه و مسکن یا سرپناهی میسازند ، سرویس بهداشتی و حمام، رنگ مدرسه ای از چهره افتاده و هزاران کار کوچک و بزرگ دیگر که با تخصیص بوجه های مردمی و سازمان های مرد نهاد و گاهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نهاد های انقلابی دیگر ، همراه با آن حرکت ها کارهای فرهنگی و پزشکی و دندانپزشکی و اشتغالزایی میکنند، کارهایی که در ذات کلمه جهاد و مجاهدت نهادینه است . که با رجوع به فرهنگنامه ها و زندگی در این محیط بیشتر ملموس و محسوس خواهد بود . خب تا اینجا فقط شعار دادم و شوآف فرهنگی در کلمات بود، یا میتونیم بگم سفارشی حرف زدم، من با همراه شدن با این افراد و تیپ گرافی این انسان ها میخواستم ذره ای از تاریخ این سرزمین پر هیاهو و پر هیجان رو ثبت کنم برای آیندگانی که این اثر را خواهند دید و خوانش های متفاوتی از این مردمان دارند، چه جهادگران و چه مردمان فلات مرکزی ایران .