Ashe Jamileh

آش جمیله

بیش از پنجاه ساله که این کوچه آش داره و بوی این آش تا دو سه تا کوچه این طرف‌تر می‌رسه ! محله ی سبلان شمالی و موتورآب می‌دونن که جمیله خانوم روز ۲۸ ماه صفر نذر آش داره. خیلی کوچیک بودم که فهمیدم نذر یعنی چی!  نذر در اسلام و شیعیان تعاریفی داره. خب برداشت قدیمی‌ها و نوع نذر کردن شون با آداب و رسوم نذر در اسلام امروز فرق میکنه. الان باید صیغه ی نذر جاری بشه ولی قدیم میگفتن برای فلان کار که درست بشه و مثلا به واسطه یکی از ائمه شیعه این گره از مشکلاتم باز بشه فلان کار رو انجام میدم. بعضی ها برای خرید وسیله ای یا ایجاد امنیت و سرپناه نذر می‌کنن مثل آقایی و مامانی من خیلی‌ها گوسفند قربانی می‌کنن، خیلی‌ها خوراکی و لبنیات نذر می‌کنن، حلوا و شله زرد و انواع آش هم هست. مامان جمیله برای خانه‌دار شدن و رهایی از مشکلات اجاره‌نشینی نذر میکنه اگه خانه‌دار بشن آش رشته بین مردم و اهالی محل پخش کنه. آقایی میگه حالا که خانه‌دار شدیم یه دیگ آش به مناسبت شهادت پیغمبر و امام حسن مجتبی به همسایه ها بده. ۲۰ سالی هست که حاج ممدرضا دیگه نیست و تبدیل به درخت انجیر شده ، شیرین و آبدار چون یاد و خاطره اش و خاطره هاش با خانواده اس ، مامان جمیلیه هیچی یادش نمیره و مثل یک فیلسوف حرف میزنه ؛ میگه خیلی ها از این آش حاجت گرفتن و خیلی ها از این آش حاجت‌روا شدن. نمیخوام حرف از دروغ و توهم بزنم یا ذهن شما رو به بیراهه ببرم این روایت یک روایت شش ساله از عکاسی من به عنوان اولین نوه پسری خانواده کریمی هست که باید برای یادگاری هم که شده این رسالت رو در ثبت این ایام انجام بدم و البته امیدوارم مطلوب واقع بشه.

تقدیم به حاج ممدرضا کریمی پدربزرگ عزیزم و تمام بزرگوارانی که در بین ما نیستن .